...
دنباله پست پایینی : (اول اونو بخون)
درخت هم شاید به خواب زمستانی رفته است ...
در اوج گرما
و باز نمی کند
نه ریسمان بسته به پای گنجشک را
و نه چشم را
از : شادی
دنباله پست پایینی : (اول اونو بخون)
درخت هم شاید به خواب زمستانی رفته است ...
در اوج گرما
و باز نمی کند
نه ریسمان بسته به پای گنجشک را
و نه چشم را
از : شادی
مرز میان عشق و نفرت...
میان مهر و بیزاری....
میان خواب و بیداری ...
هنوز سرگردان همین مرزم.
خیانت از من بالا میرود که نه تعهدی دارم نه تاهلی.
جنایت می کنم که دلم را از بند تو آزاد نمی کنم.
شکایت می کنم ... با آه و لعن و نفرین ...
چقدر کریه شده ای عشق
چقدر بیرا هه می روی دل...
کار دل برهنه ام از بی شرمی گذشته است.
دوباره دیدنت فقط دیوانه تر٬ مدهوش تر ٬ ننگین ترم می کند٬
و هر "...تر " بی صفت دیگری را به من می آورد.
امروز اگر درخت نبود ٬ گنجشگ در بیزاری خاکستر بود٬
بو ی سوختگی دلم هوای شهر آلوده را آلوده تر می کرد اگر درخت قرمز
با هوای سردار جنگل و دل نگران نبود...
از : شادی
"I like your silence,it the more shows off your wonder"
Win Tale ,Act v, Sc.2
"سکوت تورا دوست می دارم ، چرا که سکوت تو حیرت تو
را بیشتر نمایان می کند."
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
"The silence often , of pure innocence persuades , when speaking fails
"سکوت ، در آن هنگام که سخن گفتن بی فایده است ، از معصومیت ناب نشان
دارد."
از کتاب : مهر و اندیشه شکسپیر ( گردآوری : وحید کیان )